رضا، جوانی مهربان و احساساتی است که با موتور مسافرکشی میکند. گرچه مردم او را شیرینعقل میدانند، اما در واقع ذهنی سالم دارد. در نزدیکی محل زندگیاش، روستایی قرار دارد که بخشی از جادهاش بر اثر سیل تخریب شده و رفتوآمد به آن فقط از مسیر جنگلی و با موتور ممکن است. در این میان، لیلا، معلم تازهوارد روستا برای رفتن به مدرسه ناچار است همین راه را طی کند. رضا کمکم به لیلا دل میبندد و دلبستگیاش آنقدر آشکار میشود که مادرش گمان میکند رضا بیمار شده و او را برای درمان به امامزاده میبرد.
رضا، جوانی مهربان و احساساتی است که با موتور مسافرکشی میکند. گرچه مردم او را شیرینعقل میدانند، اما در واقع ذهنی سالم دارد. در نزدیکی محل زندگیاش، روستایی قرار دارد که بخشی از جادهاش بر اثر سیل تخریب شده و رفتوآمد به آن فقط از مسیر جنگلی و با موتور ممکن است. در این میان، لیلا، معلم تازهوارد روستا برای رفتن به مدرسه ناچار است همین راه را طی کند. رضا کمکم به لیلا دل میبندد و دلبستگیاش آنقدر آشکار میشود که مادرش گمان میکند رضا بیمار شده و او را برای درمان به امامزاده میبرد.