تارا به درخواست همسرش فرهاد، که رزمندهای ایثارگر است، تصمیم میگیرد به مناسبت انتشار نخستین کتابش با عنوان «تب توتفرنگی»، تمام افرادی را که نامشان از خاطرات واقعیاش در کتاب آمده، به جشن کوچکی دعوت کند. اما شب جشن، با ورود فردی ناشناس و شنیدن صدای شلیک، ماجرا رنگ دیگری میگیرد. فرهاد جانش را از دست میدهد و تارا به شدت مجروح میشود. پلیس در پی یافتن سرنخی برای این جنایت، به سراغ کتاب تارا میرود و از تمام افرادی که در آن نام برده شدهاند تحقیق میکند. در این میان، سیمین با ترانه، دوست نزدیک تارا، تماس میگیرد و پیشنهاد میکند کتاب را بخوانند تا شاید راز این ماجرا روشن شود.
تارا به درخواست همسرش فرهاد، که رزمندهای ایثارگر است، تصمیم میگیرد به مناسبت انتشار نخستین کتابش با عنوان «تب توتفرنگی»، تمام افرادی را که نامشان از خاطرات واقعیاش در کتاب آمده، به جشن کوچکی دعوت کند. اما شب جشن، با ورود فردی ناشناس و شنیدن صدای شلیک، ماجرا رنگ دیگری میگیرد. فرهاد جانش را از دست میدهد و تارا به شدت مجروح میشود. پلیس در پی یافتن سرنخی برای این جنایت، به سراغ کتاب تارا میرود و از تمام افرادی که در آن نام برده شدهاند تحقیق میکند. در این میان، سیمین با ترانه، دوست نزدیک تارا، تماس میگیرد و پیشنهاد میکند کتاب را بخوانند تا شاید راز این ماجرا روشن شود.