محمد به آپارتمانی در شمال تهران فرستاده می‌شود تا ماهواره‌ها را نصب کند، در حالی که داشتن تلویزیون ماهواره‌ای در ایران غیرقانونی است. او به همراه دختری به نام شیرین که به نظر می‌رسد دوست دخترش باشد و نیاز به پول برای تعمیر ماشین پدرش دارد، که روز قبل با آن تصادف کرده است، به آنجا می‌رود. هر یک از ساکنان خانه مشکلات خود را دارند و آن‌ها نیز می‌خواهند ماهواره‌هایشان هرچه زودتر نصب شود.بیشتر